I can feel ur heartbeat
نوري به زمين فرود آمد: دو جا پا بر شن هاي بيابان ديدم. از كجا آمده بود؟ به كجا مي رفت؟ تنها دو جا پا ديده مي شد. شايد خطايي پا به زمين نهاده بود. *** ناگهان جا پاها براه افتادند. روشني همراهشان مي خزيد. جا پاها گم شدند، خود را از روبرو تماشا كردم: گودالي از مرگ پر شده بود. و من در مرده خود براه افتادم. صداي پايم را از راه دوري مي شنيدم، شايد از بياباني مي گذشتم. انتظاري گمشده با من بود. ناگهان نوري در مرده ام فرود آمد و من در اضطرابي زنده شدم: دو جاپا هستي ام را پر كرد. از كجا آمده بود؟ به كجا مي رفت؟ تنها دو جا پا ديده مي شد. شايد خطايي پا زمين نهاده بود
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |